در حال حاضر ایران حدود ۹۲ مجتمع پتروشیمی فعال دارد و ظرفیت اسمی آنها نزدیک به ۹۰ میلیون تن در سال است. با این حال، تولید واقعی سال گذشته کمتر از ۷۰ میلیون تن گزارش شد؛ شکافی قابل توجه که بخش عمده آن ناشی از ناترازی انرژی است.
به گزارش اکوایران، ایران با وجود آنکه یکی از بزرگترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد، در صنعت پتروشیمی با پدیدهای مواجه شده که کارشناسان آن را «سرمایههای نیمهجان» مینامند. آمارها میگوید حدود ۲۲ درصد از ظرفیت نصبشده این صنعت بلااستفاده مانده و عملاً میلیاردها دلار سرمایهگذاری بدون بازده رها شده است.
معاون وزیر نفت اخیراً اعلام کرده ظرفیت صنعت پتروشیمی ایران در آغاز برنامه هفتم توسعه ۹۶ میلیون تن برآورد شده و قرار است تا پایان برنامه به بیش از ۱۳۰ میلیون تن برسد. به گفته او، نیاز این صنعت به خوراک و سوخت گازی در مجموع به روزانه ۱۶۰ میلیون متر مکعب خواهد رسید. اما همین حالا هم ۱۸ میلیارد دلار از سرمایهگذاریهای انجامشده به دلیل نبود خوراک کافی عملاً در حالت تعطیل یا نیمهتعطیل قرار دارد.
در حال حاضر ایران حدود ۹۲ مجتمع پتروشیمی فعال دارد و ظرفیت اسمی آنها نزدیک به ۹۰ میلیون تن در سال است. با این حال، تولید واقعی سال گذشته کمتر از ۷۰ میلیون تن گزارش شد؛ شکافی قابل توجه که بخش عمده آن ناشی از ناترازی انرژی است. افزایش مصرف داخلی گاز، بهویژه در فصول سرد، شبکه تأمین خوراک پتروشیمیها را با محدودیت جدی روبهرو کرده و بسیاری از واحدها در استانهای جنوبی مجبورند در زمستان با ظرفیت پایین فعالیت کنند یا موقتاً از مدار خارج شوند.
این وضعیت فقط یک عدد روی کاغذ نیست؛ بلکه تبعات مستقیم اقتصادی دارد. پتروشیمیها بعد از نفت خام دومین منبع اصلی ارزآوری ایران محسوب میشوند. طبق آمار گمرک، صادرات محصولات پتروشیمی در سال ۱۴۰۲ حدود ۱۵ میلیارد دلار بوده است. کارشناسان برآورد میکنند اگر ظرفیتهای بلااستفاده فعال میشد، این رقم میتوانست دستکم ۵ میلیارد دلار بیشتر باشد. توقفهای مکرر همچنین به بیکاری پنهان در مناطق میزبان دامن زده است؛ کارگران اصلی سر کار باقی میمانند اما زنجیره پیمانکاران و مشاغل وابسته آسیب میبینند.
مقایسه با رقبای منطقهای نیز تصویر روشنتری از عقبماندگی ایران نشان میدهد. در حالیکه قطر با پروژههای LNG و عربستان با توسعه شرکتهای بزرگی مثل آرامکو و سابیک تقریباً از تمام ظرفیت خود بهرهبرداری میکنند، ایران بخشی از سرمایههایش را معطل گذاشته است. تحریمها و ناترازی انرژی، به گفته تحلیلگران بینالمللی، ریسک سرمایهگذاری در این بخش را آنقدر بالا برده که پروژههای جدید کمتر از گذشته جذابیت دارند.
بخش مهمی از مشکل البته به سیاستگذاریهای داخلی برمیگردد. در سالهای گذشته مجوزهای متعددی برای احداث واحدهای پتروشیمی صادر شد بیآنکه تأمین خوراک و زیرساختها به دقت دیده شود. نتیجه آنکه مجتمعهایی ساخته شدند که امکان فعالیت کامل ندارند و سرمایهگذاریهای کلان عملاً بازده لازم را نداشته است.
کارشناسان برای عبور از این بنبست چند مسیر اصلی پیشنهاد میدهند؛ از جمله بهینهسازی مصرف گاز در بخش خانگی و تجاری تا سهم بیشتری به صنایع برسد، سرمایهگذاری در میادین جدید گازی مانند پارس جنوبی و همچنین تنوعبخشی به خوراک از طریق استفاده از نفتا و میعانات گازی. برخی نیز بر این باورند که توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در بخش برق صنایع میتواند بخشی از فشار موجود بر شبکه گاز را کاهش دهد.
در نهایت، ماجرای ظرفیتهای غیرفعال پتروشیمی فقط یک آمار خشک و بیروح نیست؛ بلکه تصویری از تناقضات سیاست انرژی کشور است. ایران از یکسو میلیاردها دلار در این صنعت سرمایهگذاری کرده و از سوی دیگر نتوانسته خوراک پایدار برای آن فراهم کند. اگر برای این ناترازی فکری نشود، «پتروشیمیهای نیمهجان» نه یک فرصت اقتصادی، که باری سنگین بر دوش اقتصاد کشور باقی خواهند ماند.
دیدگاهتان را بنویسید