در میان اعداد بزرگ و ذخایر عظیم، شکافی عمیق میان ظرفیت بالقوه و بهرهبرداری واقعی از منابع نفت و گاز ایران دیده میشود. ثروتی که بر زمین مانده، بیش از آن است که تنها با سرمایه محدود و فناوری فرسوده به آن دست یافت.
به گزارش اکوایران، در دل آمارهای درخشان، روایت دیگری نهفته است؛ روایتی از فاصله میان ظرفیت عظیم منابع نفت و گاز ایران و بهرهبرداری واقعی از آنها. با وجود بیش از ۳۴۰ میلیارد بشکه معادل نفت خام بهعنوان ذخایر در دسترس، واقعیت میگوید سهم بهرهوری از این ثروت ملی، با جایگاه واقعی کشور در بازار جهانی فاصله دارد. این شکاف نهتنها عددی اقتصادی، بلکه نشانهای از نیاز به بازتعریف نگاه به سرمایه، فناوری و همکاریهای بینالمللی است.
یکی از مهمترین راهکارهای مطرحشده در این زمینه، اصلاح مدل قراردادهای نفتی است؛ اقدامی که میتواند مسیر سرمایهگذاری و انتقال فناوری را هموارتر کند. در این میان، قراردادهای آیپیسی (IPC) بهعنوان نسل جدیدی از قراردادهای نفتی در ایران، با هدف جذب سرمایهگذار داخلی و خارجی و ایجاد مشارکت بلندمدت طراحی شدهاند.
در قراردادهای آیپیسی (IPC)، شرکتهای سرمایهگذار نه صرفاً تأمینکننده منابع مالی، بلکه شریک در فرایند توسعه و بهرهبرداری از میدان هستند. این مدل، ضمن حفظ مالکیت ملی مخزن، امکان بهرهبرداری صیانتی را فراهم میکند؛ رویکردی که مانع افت فشار و آسیب به ذخایر زیرزمینی میشود.
با این حال، پیچیدگیهای اجرایی و فضای تحریم، اجرای کامل این مدل را با چالشهایی همراه کرده است؛ اما تجربه کشورهایی مانند عراق نشان داده که در صورت طراحی دقیق، چنین الگوهایی میتوانند مسیر جذب سرمایه و فناوری را تسهیل کنند.
در شرایطی که محدودیت منابع مالی و فشارهای خارجی سایه افکندهاند، بازنگری در قراردادهای نفتی بیش از گذشته اهمیت دارد. شاید پاسخ در بازتعریف قواعد بازی نهفته باشد؛ جایی میان احتیاط و جسارت، میان منافع ملی و نیاز به تعامل جهانی.
آیا وقت آن نرسیده است که ظرفیتهای زیرزمین، با واقعیتهای روی زمین پیوند بخورند؟

دیدگاهتان را بنویسید